تموم شه یا تموم نشه ، بشه یا نشه ، وقته رفتنه ...آسمون به زمین بیاد باید چن روزی فرار کرد ازین شهر خاکستری مایل به سیاه متهوع پر از لکه های چرکین رنگ و ریا ! باید زد به کویر زد به دل شب ! باید شبیخون زد به ستاره ها ، باید ماه رو بغل گرفت ! وقتی سوماتریپتانها هیچ نوعش اثری نداره وقتی ترامادول و همه ی خانواده ی آرام بخشها بدتر دل پیچه و تهوع و عق زدن مدام میاره ، وقتی بهمن با همه ی بهمن بودنش داره بشگن میزنه پیش بقیه ماههای سال ، باید فرار کرد !
رفت یه جا که نه بهمنش درد داره نه آسمونش آسم داره نه ستاره هاش پیسی گرفتن نه ماهش جذام داره نه ماهیهاش سرطانی شدن !
...