اخلاقم گه تر شده . هر کی دومین سوالو بپرسه در چشم بر هم گذاشتنی جیغ و داد به سرش هوار میشه . می خواد سوال دوم حالت چطوره باشه ، میخواد سردته باشه یا چایی می خوری ...فرقی نداره
سیگار نمی کشم . مشروب نمی خورم ، کتاب نمی خونم ،فیلم نمی بینم ، شال گردن نمی بندم ، سر درد سینوزیتم رو تاب میارم ، جواب اس ام اس نمی دم . تلفنامو دو تا یکی جواب میدم . قبض تلفنمو نمی دم ، کاپشنمو نمی شورم ، نمی خوابم ، جواب آزمایشهامو نمی گیریم ، پی گیر دکتر نمی شم ، لباس گرم نمی پوشم ، دل تنگ کسی نمی شم ،صبح راحت بیدار نمی شم ، دل به کار نمی دم ، با همکارام سر به سر نمی زارم ، جواب سلام رئیس رو نمی دم ،...
نمی دونم دارم چه غلطی می کنم ! خودمم نمی دونم چه گهی قراره بخورم !منتظرم تا میم بیاد از اون سر دنیا و پشت گردنمو ماساژ بده ، پشت بازوهامو بماله و قولنجمو بشکونه ، بغلم کنه و سفت فشارم بده ، صب با قلقلک بیدارم کنه شب شیرچه بزنه تو تختم اینقدر غلت بزنه تا وقتی رفت بوی تنش تا مغز استخونام رفته باشه ...
اینجا هر شب یکی تا صب میزنه به شیشه ...صبا آفتاب دیر طلوع می کنه ... هواش سرد و خاکستری و ابریه ... من ظاهرم اما خوبه . نشون میده خوب شدم . در کار بازسازی موفق بودم و هنوزم هستم با لبخند کج و کوله م !