عید رفتیم رشت تا من بیشتر با مرد گودانم* آشنا بشم. از اونجا هم هی به همه‌ی شهرای اطراف سفر کردیم. خیلی خیلی هم خوش گذشت.بعضی جاها رو قبلن رفته بودم. خیلی جاهارو هم اصن نرفته بودم و امکان نداشت بتونم برم به جز با آقای آنام خان اینا. به خصوص که برای اولین بار بود که با قلی رفته بودیم سفر و حسابی قلی بهمون حال داد تو جاده و سربالاییها که همینجا ازش قدردانی میکنم.
فقط بدیش ساعت 8 صبح بیدار شدن من بود که می‌خواستم تکرار کلاه قرمزی عشقمو ببینم. تنها چیزی که جدی دنبال می‌کردم و میخواستم ببینم و سفر و گشت و گذار و مهمونی و گردش و تفریح هم نتونست خللی توش ایجاد کنه.

از همش باحالتر اون قسمت بعد از سال تحویلش بود که خودشو شلک زن حامله درآورده بود و می‌گفت ویار سمنو کردم.
وایییییییییییییی میگفت برم النگوهامو برفوشم واسه این بچه سمنو بخرم؟
میگفت از بس حامله موندم قدم کوتاه شده .
می‌گفت 5 سال طلاقم داده چهار سال پیشم سرم هوو آورده از فامیل.
قربونششششش برم خوب دلش سمنوووووو می خواستههههههههه .
هر کی ندیده این قسمتشو: http://www.youtube.com/watch?v=asdAihhJ8bI
فقط این بقیه شو نداره که آقای مجری بچه شو به دنیا میاره. کلاه قرمزی میگه مگه تو دکتری که بچه ی منو به دنیا میاری؟
عروسکی هست که بعد از دوازده سال هنوز اینقدر بین ماها محبوب باشه؟ کسی هست به غیر از حمید جبلی و ایرج طهماسب دوست داشتنی تر؟
کسی هست که پسرخاله و کلاه قرمزی رو دوست نداشته باشه یعنی؟

*مرد گودان فکر کنم یعنی فامیل شوهر