لعنت به این سفر که از سر حسودی و حرصش نمی زاره اون وقتایی که باید کناره هم باشیم . لعنت به سفر که نه اون روز شهریوری کناره من بودی نه این روز فروردینی هستی . لعنت به سفر که همه ی تلاششو می کنه منو از تو دور نگه داره . اما این قدرتی که فاصله مونو برهنه می کنه و دوری رو بی معنی ، این قدرتی که سفر رو راهی برای حریص تر شدنمون به خواستن همدیگه کرده ، این عشق ، همه ی تلاششو بی فایده کرده .صب که از قاب عکس بالای سرم بوی تنت رو استشمام کردم ، خوشبختی رو نمی تونستم انکار کنم ، خوشبختی حضورت وقتی حتا ازم دوری . وقتی حتا یه اقیانوس فاصله ست بین مون .
نمی تونستم انکار کنم که چقدر به خاطر بودنت به خودم می بالم . چقدر از اینکه هستی راضیم و خوشحال.
انتظاره تورو کشیدن مثل بلعیدنِ هوایِ خالصِ هـــــــزارتا بهارِ بارونیه...

تولد تو همیشه ی همیشه مبارکه .