عاشق هم شدن . دهن همه ی بزرگترا و آشناها و دوستها و مخالفان رو سرویس کردن . بالاخره هم با هم عروسی کردن .
ده سال گذشته . حالا هر دوشون بیست و هشت سالشونه !!! یه دختر ده ساله هم دارن البته !!!
یه روز در میون صدای داد و بیداد و فحشهای ناجور مرده و گریه ها و التماس ها و ناله نفرین های زنه و جیغ های دختره و التماسش به مامان و باباش میاد ! یه روز در میون مرده جلوی دختر ده ساله ش به زن جوونش می گه مادر جنده و خواهر فلان و الخ...
یه روز در میون مرده عین سگ می پره به جون زن بدبخت مظلوم و احمقش ! مادرش و خواهرشو صد بار فلان و بیسار می کنه جلوی چشم دختر بچه ی ده ساله ش و تهدیدش می کنه که می ندازتش بیرون یا می کشتش بالاخره !
مرده زیر سرش بلند شده . عاشق زن دوستش شده و با هم در ارتباطن . کسی که نمی دونه خواجه شمس الدین تگزاسی از آمریکاست! زنه هم اونقدرا احمق نیست که نفهمه شوهرش با کس دیگه ای در ارتباطه . ولی جرات نداره به زبون میاره . چون مرده یه روز در میون سر هر چیزه کوچیک و بی اهمیتی به جونش می افته و تهدیدش می کنه که بالاخره سرش هوو میاره و..
چن شب پیشا باز دعواشون شده بود. صدای مرده میومد که داد می زد پدرسگ ، مادر سگ ... داشتم با حرص فکر می کردم چرا این زنه هیچوقت جوابشو نمی ده ، یعنی اینقدر تحمل داره ؟! یهو صدای جیغ زنه بلند شد که با گریه داد زد . سگ خودتی سگ تویی .ممد سعیدی سگه .! - ممد سعیدی اسم مرده ست- و باز زد زیر گریه .
بلند بلند خندیدم و داد زدم موش بخوردت با این فحش دادنت ! زن بدبخت!
ده سال گذشته . حالا هر دوشون بیست و هشت سالشونه !!! یه دختر ده ساله هم دارن البته !!!
یه روز در میون صدای داد و بیداد و فحشهای ناجور مرده و گریه ها و التماس ها و ناله نفرین های زنه و جیغ های دختره و التماسش به مامان و باباش میاد ! یه روز در میون مرده جلوی دختر ده ساله ش به زن جوونش می گه مادر جنده و خواهر فلان و الخ...
یه روز در میون مرده عین سگ می پره به جون زن بدبخت مظلوم و احمقش ! مادرش و خواهرشو صد بار فلان و بیسار می کنه جلوی چشم دختر بچه ی ده ساله ش و تهدیدش می کنه که می ندازتش بیرون یا می کشتش بالاخره !
مرده زیر سرش بلند شده . عاشق زن دوستش شده و با هم در ارتباطن . کسی که نمی دونه خواجه شمس الدین تگزاسی از آمریکاست! زنه هم اونقدرا احمق نیست که نفهمه شوهرش با کس دیگه ای در ارتباطه . ولی جرات نداره به زبون میاره . چون مرده یه روز در میون سر هر چیزه کوچیک و بی اهمیتی به جونش می افته و تهدیدش می کنه که بالاخره سرش هوو میاره و..
چن شب پیشا باز دعواشون شده بود. صدای مرده میومد که داد می زد پدرسگ ، مادر سگ ... داشتم با حرص فکر می کردم چرا این زنه هیچوقت جوابشو نمی ده ، یعنی اینقدر تحمل داره ؟! یهو صدای جیغ زنه بلند شد که با گریه داد زد . سگ خودتی سگ تویی .ممد سعیدی سگه .! - ممد سعیدی اسم مرده ست- و باز زد زیر گریه .
بلند بلند خندیدم و داد زدم موش بخوردت با این فحش دادنت ! زن بدبخت!