بعد از اینکه یه ساعت برای بانو خواب وحشتناک و بی سر و ته دیشبمو تعریف کردم ، با نگرانی ازش خواستم یه فکری به حال این خوابهای پریشونم بکنه چون شبها اصلن درست حسابی نمی خوابم .
بانو با خونسردی لیوان چاییشو سر کشید و بعد خیلی جدی گفت دلم لک زده واسه یه فیلم هیچکاکی !!!