میگه بیا منو ببوس دارم می خوابم ها. حواسم پرته کارهایی که باید دوشنبه تحویل بدم.
باز میگه من دارم می خوابما . شب به خیر.حواسم پرته تنظیم صورتجلسه قبلیه
یهو می گه باشه دیگه دوسم نداری . من خوابیدم .! خیلی بی معرفتی که جواب هم نمی دی حتی حواسم پرته تنظیم استایل مطالب جمع شده ست .وقتی جواب دادم که دلگیر خوابش برده بود
یه ساعت بعد یهو صداش در میاد میگه بی وفا!با خوشحالی پا میشم و میگم مگه تو بیداری هنوز؟ میگه مگه بی اعتنایی شما میزاره بخوابم؟ میگم خدا منو بکشه . میگه قبول نیست.دلمو شکستی من اگه این کارو کرده بودم الان کشته بودیم !اصلنم شوخی نمی کنم. انگار داشت ادای خودمو در می آورد .میگم صبر کن برم صورتمو بشورم بیام ببینم چی میگی تو نصفه شبی غر غر می کنی...باز روشن می شه میگه معلومه . چون اگه تو جای من بودی الان منو می کشتی . میگم خوشحالی یه بار جای منی الان ؟میگه نخیرم تازه شم قبلنام بودم ولی چیزی نمی گفتم امشب دیگه خیلی نامرد بودی ...خندم گرفت بهوونه گیریهاشم شبیه من شده !میگم الان میام که باهم تا صب راجع به اسکولاستیک بحث کنیم . خوبه ؟بعد میگم ماشینمو کی می بری تعمیرگاه ؟ بعد یادش می ندازم که یکشنبه صب وقت دکترمه، انتظار داشتم بهم بگه که امشب اصلن رمانتیک نیستی اما به جاش با همون منطق و حوصله ی همیشگیش میگه وقت دکترت دوشنبه عصره ، ماشینتم می خواستم ببرم اما تعطیل بودن این دو روز .
میگم عاشقتم . میگه منم . بخوابیم دیگه ...