آقا نعمت تازه گیها می ره پشت سماور بزرگه و همونجا می مونه .

گهگاهی هم صدای جیغاش بلند می شه . بانو میگه نمی دونم اون پشت چی می خواد. می گم من می دونم . میره اونجا عکس خودشو نگاه می کنه و خودارضایی یحتمل!

بسکه خودشیفته س بچه مون.