برای ی و غین و کوکول و خوشگل بچه و حسن و آرش :
باریکلا چیز
باریکلا چوز
باریکلا چیزده چیز تو چوز
باریکلا !
-
صب از خواب پا میشی میبینی این ی تا صب بالا سرت از خنده مرده ! میگه تو و کوکول تو خواب حرف می زدین . یه چیزی تو می گفتی . کوکول جوابتو می داد . یه چیزی کوکول می گفت تو جوابشو می دادی ...
بعد آدم می فهمه امنیتش میره زیر سوال اگه شب تا صب بخوابه در حالیکه ی بالا سرش بیدار مونده باشه !
اصلنم نمی تونی بگی عزیزم این چیزا تو مستی طبیعیه ! چون مستی یه دو ساعت قبلش از سرت پریده بوده !
-
اینقد شیراز و بوشهر و چنارشیجون ( درست گفتم ؟) خوش گذشت و همش مست بودیم و پاتیل و مبتلی ورو هوا ، که نمی دونم چی بگم ! از صب که رسیدم از اونجا که تنم خورده به تن ی نازنینم تا شیش عصر خواب بودم ! کوکول که زنگ زد کلی خندید از خوابیدن من ! از شیش هم که از خواب پا شدم هی زنگ زدیم به ی و زنگ زدیم به غین و اس ام اس زدیم به بقیه و هی دلتنگی کردیم فقط همین .
این کفش صورتی ها رو هم به شدت دوست می دارم تازه خیلی دوست می دارم حتی فکر کنم ...
-
نیم ساعت گریه !!! ، پخت ماکارونی در 3 نیمه شب ، سیگار بهمن کوچیک و فندکهای دزدی ، خلویی حرف زدنهای ی ،مهربونی و بغلهای کوکول در شرایط اضطراری از جمله بعده کافه آس ، جریمه های ح نون بعده باختن تو هفت خبیث ، جای گازهای غین رو گردن خوشگل بچه ، عکسای بی سر و ته ، راننده هه که بچه ی بهشت گمشده بود ، ابتلای در حد اعلای آقای مهندس ، پدر داماد تو عروسی بوشهر ،ساعت خریدن تو بوشهر و ایمان آوردن به تواناییهامون ، سیگارای گرون غین ، داماد سربازشون ، آبجیه عاشقشون ، برنتین، پاتریس،خونه خالیه دکتر حق شناس،زن عموی خیلی آنتیک و از همه باحالتر اون شبی که مست بودیم و صبح آش خریدیم و اومدیم خونه و رفتیم خوابیدیم و مهندس درو وا کرد و حواشی خنده دار بعدش ...!
مگه می شه آدم یادش بره ؟!
مهربونیهای ی رو ...
همه ی اینا رو در حالی می نویسم که دارم به آهنگهایی که غین برام زده می گوشم !
Tuesday, April 03, 2007, posted by Night sweat at 10:57 PM