این اولین سال تحویل توی عمره منه که من توی خونه ی خودم و کنار خانوادم نیستم ...
از یه طرف عذاب وجدان دارم برای بانو که سال تحویل تنهاست ، خانواده ی دونفری خیلی بد چیزیه !
از یه طرف خوشحالم که میرم از اینجا از پس فردا تا آخره عید این همه وقت با غین و ی خوش می گذرونیم و آتیش می سوزونیم و من قراره یه جاهای جدیدتری رو ببینم !
غم غمزده گی بانو جدی تره ولی . فقط خوشحالم که اونم اینجا نمی مونه
هر روز میگه تو نیستی سوت و کوره . نه کسی حرف می زنه نه صدای خنده ش بلند میشه نه شلوغ می کنه دائم !
خیلی خوبه آدم سر و صدا کنه همش که وقتی نیست جای خالیش حس بشه ها ! ته نامردی و بی رحمیه شاید . گاهی وقتا هم آخره آرامش و راحتیه !
Thursday, March 15, 2007, posted by Night sweat at 2:39 AM
1 Comments:


At 5:55 PM, Anonymous Anonymous

خوش بگذره