از بعدازظهر این آسمان توسکانا داره می خونه که تو کلید می ندازی تو در و می آی تو ... منو تو تاریکی اتاق نمی بینی ولی صدات میره رو هوا که میگی می دونم قرار نبود منتظرم بمونی ولی گاهی لازمه شاید ...و من ازاون نقطه تو رو می بینم که کفشاتو تندی در میاری و کیفتو می ندازی اون گوشه و دنباله من می گردی . می زارم اسممو صدا کنی . چند بار ... صدات تو صدای بوچلی گم شده ...بعد می آی جلو و یهو منو می بینی که نشستم پشت کاناپه زیر اون تابلو نقاشیه که عاشقشم ...می زارم با نسیم پاییز بغلم کنی . می زارم با نسیم پاییز با موهام بازی کنی و...
.
تو آشپزخونه موقع غذا درست کردن ، تو نشیمن موقع تخته بازی کردن ، تو راهرو وقتی از حموم در میام ، تو پذیرایی روی اون کاناپه که مستقیم جلوی باد پاییزه...همه جا هستی
.
حالا موهامو که شونه می کنم فقط میگم ای وای حالا چیکار کنم ...همین مونده بود موهام بوی تورو بگیره ...بوی پاییز چشاتو ، بوی پاییز رو تراس ، بوی دستاتو، وقتی اثر الکل رو تو چشام میبینی و دست می کشی رو گونه های گل انداخته م و رو مژه هام و روی موهای دور گوشم و میگی خوبی ؟درست بوی اون لحظه رو میده که منم چشامو می بندم و سرمو خم می کنم تا دستات روی گوشام گیر بیوفته و بگم اوهوم ...
ای وای
حالا چی کار کنیم ؟ چن روز دیگه مونده ؟
***
میگه کیه ؟ چی کارته ؟ میگم هیشکی یه دوسته ، یکیه که یه روز اصرار کرد و اصرار کرد و حرف زد و خواهش کرد و دلیل و منطق آورد و منو متهم به فرار کرد و اصرار کرد که فرار نکنم ، بزارم بفهمیم یه چیزیو ...یه چیزیو که من فهمیده بودمش . می دونستمش و دلیلی هم نداشتم که به اصراراش پاسخ بدم ... ولی از بس اصرار کرد و هی به من گفت فرار می کنی و نمی خوای بفهمی ، منم قبول کردم . قول دادم ..قول اولین بار ...به محضه اینکه اولین باری که ... اونم قول داد خوب ...ولی من میدونستم از اولم ...واسه همین لبخند زدم گاهی پوزخند هم زدم . همون موقع که به قولم عمل کردم پوزخند زدم ولی اون فرار کرد ... و همه ی حرفا و شعارهایی که چن روز تموم وقت صرفش کرده بود و فراموش کرد . منم فقط لبخند زدم . می دونستم . نمی خواستم اذیت بشه . خوشحالم بودم تازه که همرو فراموش کرده ... و خوب تموم شد ...
نگام میکنه
همشو پاک میکنه و می گه فکر نمی کنم خوشم بیاد ازش !
من بازم فقط لبخند می زنم و دستاشو نوازش میکنم . رخوت باد پاییزی و تاریکی و آسمان توسکانا نمی زاره هیچ کاره اضافه ی دیگه ای بکنم ...