می دونی ؟
یه ماه گذشته از بوسه های زیر آسمون پر ستاره ؟
از شهابهایی که تندتند میریختن و آرزوهامون یادمون می رفت از هولمون ...
از آتیشی که می رقصید و می خرامید و دوستش داشتیم و می سوزوندمون...
از ریختن آخرین ذره های ترس
از امنیت گذرا و پرآرامش
از امنیت
از امنیت
از امنیت ...
از آغوش عاریه ای
امنیت عاریه ای
بوسه ی عاریه ای
گرمای عاریه ای ...
یک ماه ...یک قرن ...