صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت................ ناز كم كن كه در اين باغ بسي چون تو شكفت
خيلي وقت بود خواب دريا نديده بودم . ديشب ديدم اونم چه خوابي . ازون خوابهايي كه رد شورابه دريا رو ، رو تنت ميزاره وقتي بيدار
ميشي . خيلي وقت بود كه اينقدر سر حال نبودم . اونم بي دليل . بدون بهانه ي خارجي . از اول هفته به طرز غريبي سر حالم و حالم خوبه . اونقدر كه كلي برنامه ي سفر چيدم باز . اونقدر كه از رنگ مانتوم معلوم بشه . اونقدر كه برق چشام همرو از شيطنتي كه تو مغزم ميگذره بترسونه . اونقدر كه از آقاي ميم قول بگيرم وقتي شاهتوتاشون رسيد اجازه بده برم خونه شون و از درختشون برم بالا !
خيلي وقت بود كه اينقدر راحت همه چي برام حل و فصل نميشد . اينقدر خوب آدما رو درك نميكردم . اينقدر خوب و راحت از كنار بعضي چيزا نمي گذشتم . به قول «آ» نمي پريدم از روشون ...خيلي وقت بود كه براي خريد تموم خيابونا رو زير پا نمي گذاشتم . براي قدم زدن آمار همه ي درخت توتهاي محل رو در نمي آوردم .
خيلي وقت بود كه تو بهار اينقدر احساس خوب نداشتم . احساسي كه ذره اي افسردگي توش نيست. احساسي كه باعث بشه خوب كار كنم . به شغلم افتخار كنم . احساس مهم بودن بكنم !همه ي اينا بدون بهانه ي خارجي . نمي دونم چي تو درونم عوض شده . فعاليت كدوم غده هام بالا پايين شده . آنتي بيوتيكهايي كه هنوز ادامه دارن روحمو هم نجات ميدن انگار یا ربطی به این اشتهای تازه باز شده م داره ؟
خيلي وقت بود كه براي طرفداري يا دفاع از كسي حال كس ديگه اي رو نگرفته بودم بدون اينكه توقع جواب يا تشكر داشته باشم . لذت بخش ترين حس دنيا وقتي بود كه ديدم اون كس نه تشكر كرد نه جواب داد !خيلي وقت بود كه اينقدر با خودم حال نكرده بودم . با آروم بودنم . با لبخند هميشگيم . با برق چشام . با مسخره بازي و دلقك بازيهاي تموم نشدنيم . با سوتي هاي بي اندازه م !!!
ميرم ماموريت دارم . ! يادش به خير سين ، هر وقت من دارم رو ته جمله ميوردم كلي مي خنديد . هر دفعه هم بهش قول ميدادم درستش كنم ولي حرف زدنم هنوزم درست نشده . يادش به خير ...اگه بدونه چقدر دلم براش تنگ شده !
عيب رندان مكن اي زاهد پاكيزه سرشت............... كه گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نيكم و گر بد تو برو خود را باش.............. هر كسي آن درود عاقبت كار كه كشت


زندگي رو عشق است .... گرفتي چي شد ؟!
Monday, May 22, 2006, posted by Night sweat at 8:08 PM
1 Comments:


At 5:57 PM, Anonymous Anonymous

مي دوني كه من چقدر براي اين وضعت خشوحالم ....

جز تنها آرزوهامه كه تو شاد باشي