آخ ديانا ديانا. نمي دوني وقتي مي گه ايف يو كود بي سو كايند تو هلپ مي فايند ماي مايند ،
چقدر هوس مي كنم لباي قرمزمو بچسبونم به لبه ي ليوان خنك و آروم آروم گس و سوزان بشم تنها با صدای اون و گرمی این شراب ، تخیلات کز کرده کنج قفس ، بیدار میشن و شیطان وارانه دنیا رو به سخره می گیرن ...
وقتي با اون صداي آروم و گرفته ش ميگه ماي مايند ايز لاست آنتيل د دي آي داي ،چقدر هوس مي كنم بيام روي پاهات بشينم و لبامو دوباره بزارم روي هلال ماه قرمز رو ليوان خنك و ... تنها با اون و این شراب سرخ ، تردد تو خلوتمون ، به صفر می رسه .

اونوقته كه مي تونم منم لبامو غنچه كنم و باهاش بگم آي لاست ماي مايند اين وايلد رومنس ...

در این تنهایی بیمارگون، دیانا ، وحشیانه آرومه و می تونم اونو تو سرنوشت گناه آلوده ی زلیخا وارانه ام ، شریک کنم ... ما هر دو دنبال ذهنهای ذبح شده مان هستیم و صدای اون بدون بهانه ی شراب هم می تونه منو به استقبال خلسه ی وحشی بی قاعده ای ببره ...
آخ ديانا ديانا دلم مي خواد ببوسمت ...