چه احساسی پیدا میکنی اگه شب با خستگی وحشتناک و دلتنگی هولناکی روی تختت بیوفتی وبا یه حسرت کوچیک یا شایدم یه آرزو خوابت ببره . بعد ساعت 4 صبح از خواب بپری و ببینی یادت رفته گوشیتو خاموش کنی و یهو همینکه میای خاموشش کنی میبینی کسی که مهمون دل تنگت شده بوده و با حسرت شنیدن صداش خوابیده بودی بهت زنگ زده و برات یه پیغام طولانی گذاشته و با صدای خسته ش گفته دلش واست تنگ شده و دلش میخواسته صداتو بشنوه و خواهش کرده خیلی مواظب خودت باشی.
بعد تازه صبح که پا میشی فکر کنی دیشب خواب دیدی که برات پیغام گذاشته اما وقتی تلفنتو روشن میکنی و اون صدا رو گوش میدی و اون جمله های معجز گونه 4 دقیقه ای رو بارها و بارها گوش میدی باور میکنی که دل به دل راه داره زیادم دروغ نیست ...
...
خیالم راحته که اینجا رو نمیخونی . من اگه می فهمیدم که 4 دقیقه حرف زدنم و چند تا جمله معمولی میسینگ اینهمه مفیده حتما فاکتور میفرستادم واسه طرف و پولشو میگرفتم ازش !:)
آخی طفلی دلم چه بهونه های کوچیکی لازم داره تا حالش روبه راه بشه و بیخیال غصه ها بشه !