لالالالا گل پونه ، بابات رفته دلم خونه، بابات امشب نمی آید، گرفتن بردنش شاید
بخواب آروم چراغ من، گل شب بوی باغ من، بابات شب رفته از خونه، که خورشیدو بجونبونه

لالالالا گل انجیر، بابات داره به پاش زنجیر، به پاش زنجیر صد خروار، چشاش خواب و دلش بیدار
بخواب آروم گل خورشید، بابات حال ترو پرسید، بهش گفتم که شری تو، پی او رو میگیری تو

لالالالا گل امید، باباتو برده اند تبعید، دلی مانند کوه داره، بچه ش صدها عمو داره
بخواب فردا سحر میشه، شب از عالم به در میشه، بابات خونه میاد خندون

لالالالا گل آهن ، باباتو دشمنا کشتن، نشون دشمنا اونه، دساشون غرق در خونه
بخواب آروم توی بستر، مث آتیش تو خاکستر، که فردا شعله ور میشی، تو خونخواه پدر میشی

لالالالا گل کینه، زمین از کشته رنگینه، زمین رنگین نمی مونه، دلت پرکین نمی مونه
بخواب اعیون عزاداره، که اعیون دختری داره، عروس من میشه دختر، جهون ایمن میشه یکسر...

احمد شاملو