دل میل تو داره همیشه...



0 comments Tuesday, January 27, 2009, posted by Night sweat at 1:00 PM
یک: من عاشق اینم که وقتی میای خواب باشم. اصن من می‌زارم درست دم دمهای اومدنت که می‌شه خودمو می‌زنم بخواب. قبلش هم بهت یه اس ام اس می‌دم که بدونی خوابیدم و نباید زنگ بزنی. من عاشق اینم که با کیلیدت درو واکنی و بی‌سر و صدا بیای تو و ببینی من روی کاناپه گوله شدم و یه دستم آویزون مونده و موهام درهم و به هم ریخته‌ست. مثلن خوابم خوب.
عاشق اینم که یواشکی کیفتو و پالتوتو می‌زاری روی مبل کوچیکه و یواشکی میای جلوتر، که مواظبی سر و صدا نکنی. میای نزدیکم آروم، روی زمین کنار کاناپه زانو می‌زنی و من صدای نفسهاتو می‌شنوم فقط. بعد با دستای یخت موهامو اینقدر آروم و با ظرافت از روی صورتم کنار بزنی که اگه واقعن خواب باشم اصن متوجه نشم. من فقط عاشق این وقتایی هستم که توی خواب غافلگیرم می‌کنی.که آخرش با چشای بسته دستامو بندازم دور گردنتو و به جای سلام، بهت غر بزنم که چرا بیدارم می‌کنی...



من مطمئنم که اگه مرد بودم این لذت‌بخش‌ترین استقبالی بود که معشوقم ازم می‌کرد.
0 comments Saturday, January 24, 2009, posted by Night sweat at 4:09 PM
دوست دارم این رابطه‌مونو. میدونی. اینکه هر دوتامون مریض و سرما خورده‌ایم. بعد هر دوتامون به نوبت می‌‌خوابیم و به نوبت پرستاری همو می‌کنیم. دوست دارم اینو که مطمئنم از خودم و از تو که هیچ کدوم ازین کارامون از روی وظیفه نیست. از روی عذاب وجدان نیست. از روی حالا حتمن باید... همش از روی عشقه. میدونی؟ یه عشق خیلی خیلی بزرگ و خیلی خالص که واقعن نه چیزی جاشو می‌گیره نه رنگ و مدلش عوض می‌شه.
دوست دارم این مدلی بودنمونو. این مدلی که صبح تا شب حالم بده و خوابیدم و تو هی تند تند آب پرتغال و سوپ و شیر داغ و قرص و اینا میدی دستم. بعد شب تا صب من کنارت می‌خوابم و بیدار م‌یمونم و حواسم به سرفه‌هات هست و به تب نکردنت و اینا...
دوست دارم این مدلی بودنتو. که صبح وقتی من بی سر و صدا دنبال قرصهای ادویلم می‌گردم، تو آشفته و سراسیمه از خواب می‌پری و ازم می پرسی چی شده. که تا می‌فهمی از دل درد و کمردرد نخوابیدم و الانم می‌‌خوام یه قرص بخورم، همونجوری خواب زده و آشفته و سراسیمه از جا می‌پری و بهم التماس می‌کنی صبر کنم تا یه چیزی آماده کنی، بخورم که یه وقت قرص، معده‌ی خالیمو به هم نریزه.
دوست دارم، وقتی چشامو می‌بندم و سعی می‌کنم چرت بزنم، تو در حالیکه هنوز چشات درست حسابی وا نشده تندتند برام چایی درست می‌کنی...
دوست دارم وقتی پای میز صبونه بهت می‌گم عاشقتم و الانم حالم خوبه خوبه چون تو دریای آرامش و مهربونی کنارمی، با بی خیالی و جدیت می‌گی از یه مادر چه انتظار دیگه‌ای داری؟ من مادرتم خوب. اگه بهت گفتم نه به خاطر مادر بودنت نیست. به خاطر عاشق بودنته راست گفتم. اگه بهت گفتم همه‌ی مادرها عین تو نیستن راست گفتم. الانم بهت می‌گم واقعن همه‌ی مادرا عین تو نیستن. شاید تو هم راست گفتی که همه‌ی دخترها هم مثل من نیستن...
فقط می‌تونم بهت بگم که عاشقتم و هیچکسی تو هیچ جای دنیا نیست که بتونه من و از تو دور و جدا کنه.

پ.ن: عاشق تو هم هستم. تویی که طبق قولی که بهم دادی هرگز حتا یه لحظه هم نخواستی من و ازش جدا کنی.:)
من این زندگی سه نفرمونو دوست دارم. من اون زندگی پنج نفرمونو هم دوست دارم. من تموم این زندگی هیجان انگیزی که توش همه به هم عشق میدن رو دوست دارم.

“امام جمعه شیراز: “گرانی خانه باعث شد جوان پاک ما به جای مسکن، دوست دختر و دوست پسر بگیرند.””
“امام جمعه تبریز: “علت زلزله اخیر تبریز، اظهارات اعلمی نماینده تبریز در مورد سیدالشهدا بود”
“حسنی، امام جمعه ارومیه: “اگر فرد مشرکی را وقتی فهمیدیم که واقعاً مشرک شده، باید او رابسوزانیم؛ اگر با گلوله هم بود اشکالی ندارد”
امام جمعه‌ی کجا: ...


همین الان به این نتیجه رسیدم که این اماما اگه تعطیل نبودن که اسمشون امام جمعه نبود!

پ.ن: منبع جمله‌ها از خبرنامه‌ی امیرکبیر
3 comments Saturday, January 17, 2009, posted by Night sweat at 12:15 PM