من دچار شادي و يا ايماني كودكانه شده ام كه مملو از سادگي بي پايان طبيعت است . حسي كه اعتقادات و يا رفتار بشري در آن نقش ندارد . راستي و زيبايي محضي به زندگي مي بخشد كه در هر شرايطي مي توان آن را با انساني ديگر - كه اوهم به همان اصول اساسي پايبند است - تقسيم كرد .... حسي كه محكوم كردنش صحيح نيست
یعنی دیگه منو دوست نداری ؟ نه ؟ -
نه -
کوفت . غلط کردی . -

...

نه یعنی می دونی چیه . منظورم این نبود... -
از حالا می دونم چه مزخرفاتی می خوای سر هم کنی و پیشاپیش می گم: بیخود . مگه شهر هرته ؟ -
...



....
ما چون آدم آوانگاردی هستیم نقطه های ته خطمونو سر خط می زاریم
چونکه هم نوستالژی داره ، هم سنت شکنی می شه و معلوم می شه که ما چه آدم آوانگارد متفاوت و روشنفکری هستیم . ( فکر کردین که چی روشنفکری آدم از یه نقطه هم معلوم می شه (
حالا بعضی از دوستان کما بیش فضول ممکنه واسشون سوال بشه نوستالژیش چیه این وسط . خوب من چون بازم میخوام ثابت کنم که حتی از آوانگاردهای معمولی هم آوانگارد ترم و روشنفکریم هم آوانگارده ، بر عکس روشنفکرهای معمولی و آوانگارد نماهای عادی نمی خوام با ابهام روبه روتون کنم ، جواب می دم که وقتی نقطه رو سر خط ببینین شما خواننده ی گرامی تر از نمی دونم چی چی ، یاده معلمهای دیکتتون می افتین و آه از نهادتون در میاد !
امضاء: یک آدم آوانگارد روشنفکر خیلی زیاد که نمی دونه چرا نقطه هاش به جای ته خط میره سر خط !
غین دی شب برگشت .
چهل دقیقه کافه نشینی در دقیقه ی 90 اونم بعد از ساعت نه و نیم شب در حالیکه پول زیادی هم نداری ، معجزه ست !
قدم زدن تو خیابون تاریک با کسی که از خیابون تاریک نمی ترسه هم می چسبه !
پول خرج کردن در بحران مالی از همه بیشتر حال می ده




گزیده هایی از کتاب منتشر نشده هیچ وقته چی کار کنیم تا حالمون خوب شه اثر یک استعداد کشف نشده !
ما به قول یکی از دوستان چن روزی عین سوسک پیف پاف خورده شده بودیم ! لامصب رو همه ی زندگیه آدم تاثیر می زاره بسکه داغونه !
حالا زنده ایم ...
به کوری چشم همه ی دشمنانمون حتی پر از زندگی هستیم !
این روزها فرصتهای کوچک خالی بهانه ایست برای بازخوانی صفحات تاریخ بیقهی ،
می خوانم تا از یادم نرود وقتهایم را صرف تجزیه و تحلیل رفتارهای خودم کنم . از یادم نرود که خودم آنقدر تمام و کمال و خوب و منحصر به فرد نشده ام که بنشینم به تحلیل رفتار دیگران و قضاوت کردن شان . تا ایراد گرفتن از خلق و خوی هر بنی بشری که ذره ای بر وفق مرادم نمی گردد را ، جزو واجبات نشمارم و هر روزم را سرگرم این صواب نشوم آنقدر که از خودم و زندگیم و روزهایم که می گذرند بی هیچ ثمری ، غافل شوم .
تاریخ بیقهی را به همه ی کسانی که با تاریخ میانه ای ندارند و نخوانده اند هم توصیه می کنم .
باشد که همه بفهمیم فاصله ی امروز اقتدارمان ، با روز بعدمان ، در حد چه چیزهایی ست
ماهیه به حوض عادت نداره ، به آب خنک و تمیز و جای بزرگ و زیر آسمون بودن .
هی دور می زنه و دور می زنه و می خواد بپره بیرون . می خواد رنج روی خاک مُردن رو بکشه ،چون از آرامش حوض بزرگ و تمیزش می ترسه ...
ماهیه هیچ وقت تو دریام نبوده که تازه ! ولی حس می کنه اگه آدم باشه و حوض رو دووم بیاره و خودشو نندازه بیرون و هی خُل بازی در نیاره ، شاید جایزه ی بعدیش دریا باشه کلن !
اگه بتونه البته .!
خوبیش اینه که تو دریا دیگه نمی تونه خودشو بندازه بیرون !
چی می خواستم بگم ؟
لعنت بهت که لب لعلی گَزیده ام که مپرس ...
Sometimes the last person on earth you want to be with,Is the one person you can't be without
- اینقدر دوسِت می دارم هی ، تا تلخیت ، تو حس شیرینِ دوست داشته شدن ،غرق بشه و تموم شه ...



- این جمله بندیهای بداهه ت !
-چطوری این خوبی هاتو جبران کنم ؟
- همین که هستی ، حضورت جبران هر خوبی ایه که می شه بهت کرد
- هستم !
...

فرداش می زاره در می ره از ترس احساس تازه ش به جای بودنش که جبران خوبیها باید می بوده ! *

...
- من می ترسم !
- با من همیشه آزادی ، ترو تو قفس آزادی اسیرت می کنم !
- !!! ... من بازم می ترسم ولی؟
...
- این آقاهه چه مهربونه همیشه از اینجا بریم !
- اوکی
- چه بداخلاق !
-...
-...
- بداخلاق نیستم .جلوی نشاط کودکانه ی همیشگیه تو ، کم میارم !
- بده ؟
- نه . من احتیاج شدید دارم به این سرزندگی
...
- خوب آره من هسته م تلخ نیست ، فقط پوسته م تلخه . اونم یواش یواش از بین می ره ، از بین می بریش ! راست می گیا
لبات بوی عطر منو می ده ...!
چرا؟
پای پنجره ی ساختمان بلند ، دو قدم مانده به ماه ...
حسی نا شناخته و حماسی در رگ و پی مور مور می کند
...
...
...
...
حضور پریشانی در آرامش

این تنها تعبیریه که برای این روزهام دارم ...این آرامش رو خیلی دوست دارم . بعد از اینهمه تلاطم و شوکهایی که بهم وارد شد . بعد اون همه خون دل خوردن و دم نزدن...

عین ماهیه قرمزی که بعده هفت سین فراموش شده ، اما هنوز در آخر بهار زنده ست و تازه انداختنش توی حوض تا حالا حالاها بمونه ...
ازدواج موقت جوانان بايد با جسارت در كشور ترويج شود
.
گزارش روز
نظرات آیت الله محمدابراهیم جناتی، موسوی تبریزی، یوسفی اشکوری، بهمن کشاورز و فاطمه صادقی درباره ازدواج موقت
خبرگزاری فارس روز پنج‌شنبه گذشته خبر داد مصطفی پور‌محمدی وزیر کشور در همایش هم اندیشی حجاب در قم گفته است: ازدواج موقت باید با جسارت در کشور ترویج شود. «مينا» 41ساله در يكي از سايت‌هاي مربوط به ازدواج موقت مطلبی با اين مضمون نوشته است: «شوهرم فوت شده و يك پسر مومن 18ساله دارم، حاضر به صيغه هستم. اطلاعات و ميزان مهريه و مدت را برايم ايميل كنيد.»
.
.
.
ما غلط کنیم نظری بدیم یا شرحی بدیم یا چیزی بگیم در این باره ! همه چی اسلامیش خوبه ظاهرن !
To talk about the truth is easy but to live by it is not ...

water (2005) / deepa mehta